hamvatan

hame chi az eshgh ta siasat

hamvatan

hame chi az eshgh ta siasat

با نوشتن ژست قبل یه سری سو تفاهمایی پیش اومد که لازمه در موردشون توضیح بدم.البته این رو هم بگم اصلا ازینکه راجع به من همچین فکری شده ناراحت نشدم.چون بیان خودم شک برانگیز بود.اون چیزایی که نوشتم مخاطبش یه دوست معمولی بود که گاهی تو وبم میاد.یه مدت نبود.چون براش کار پیش اومده بود.منم شروع کردم به خیالبافی.امروز هم اومد و همه چیز رو توضیح داد.البته من حرفاش رو باور نکردم.چون به چشمام هم اعتماد ندارم.اینایی رو که تعریف کردم هم برای این بود که بدونین جریان با اونی که برداشت کردین فرق داره.ممنونم که واسم وقت گذاشتین و سعی کردین راهنماییم کنین.باید بگم که من بعد از ماجرای کیمیا حتی اعتمادم رو نسبت به دوستای خودم هم از دست دادم.راستش فکر میکنم اگه اون رابطه یه طرفه تموم شد برای این بود که من همیشه کوتاه میومدم.یه جورایی فکر میکردم از گذشت کردنا و مهربونیام سو استفاده شده.و مشکل دقیقا همینجاست.که نمیتونم خوب باشم.نمیتونم ببخشم.نمیتونم کوتاه بیام.چون فکر میکنم با این کارا باعث میشم این طرز فکر تو دوستام به وجود بیاد که این رابطه ای که داریم بر مبنای نیاز منه نه دوستی و واسه همین یا به هر دلیل دیگه بذارن برن(یهویی) 

راستش یه جورایی میترسم. هنوز اون حس همراهمه.اون حس لعنتی که تابستون پارسال اومد سراغم.یجور ترس.......امیدوارم درکم کنین.من دیگه نمیخوام هیچ مردی تو زندگیم باشه.البته به قول پریا شاید بزرگ شدی یکی وارد زندگیت بشه.ولی من دوست ندارم.با این مسئله مشکلی هم ندارم(اصلا بهتر)چون دلیلی نداره کسی تو زندگیم باشه.اینا رو هم گفتم تا خیالتون راحت بشه بنده خیال عاشق شدن ندارم.فقط اگه شنیدین به خاطر ترس یا تنفر از جنس مذکر رفتم زن گرفتم اصلا تعجب نکنین.اینم یه جورشه دیگه. 

این پست و پست قبل رو برای این نوشتم که کمکم کنین.نمیخوام نصیحتم کنین.بگین همه که مثل هم نیستن.مار گزیده از ریسمون سیاه و سفید میترسه. 

به قول یکی از بچه ها این بدترین درسی بود که میشد ازین رابطه بگیری......نمیدونم شایدم حق با شماست

نظرات 15 + ارسال نظر
پاییـــــــــــــــــــــــــزان شنبه 15 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:23 ق.ظ

سلام یلدام

مگه غیر منم باز کسی قراره بیاد توی زندگیت.ای خداااااااااااااااااااااااااااااااا

یلدام از خدا بخواه که عشق واقعی رو در زندگیت ببینی . چون آدمیزاد ناگزیره و نمیتونه تنها باشه و به یه نفر ترجیحاٌ جنس مخالف نیاز داره ونمیشه انکارش کرد . عشق هم یک دفعه میاد و آدمو غافلگیر میکنه . اومدنشم بهتر از نیومدنشه البته پس بهتره بخوایم اگه اومد واقعیش بیاد نه جعلیش

منم توی دوستیهام همیشه یه طرفه مایه گذاشتم اینه که مدتها بود از دوستی زده شده بودم .البته الان سعی میکنم کم کم برگردم به حالت اولم ولی دیگه نمیشه چون بدبین شدم اساسی و همیشه کات میکنم و خیلی سبک سنگین میکنم تا مبادا که مثل قبل بی محایا پیش نرم و ضرر کنم ...

به هر حال ایشالله که همیشه بهترینها جذبت بشن و دایره خوب و کاملی از دوستی رو تجربه کنی

موفق باشی

نه غیر تو و کیانا و پریا و یکی دو فر دیگه هیچ کس نمیاد تو زندگیم.
راستش دیگه دوست ندارم.همیشه عاشق عشق بودم.اما الان ازش میترسم.میفهمی که؟
در مورد جنس مخالف قبول دارم.اما ...اصلا ولش کن.حالا چه وقته این حرفاس.تالان تو سن دوست پسرم من:دی
حالا چیکار میکنی؟همونه انقدر به من بی توجهی میکنی.
ممنون عزیزم.یو تو

معصومه شنبه 15 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:07 ب.ظ http://www.ordibehesht1369.blogfa.com

خوشحالم .. همین ...

ازینکه فهمیدی جریان چیه خوشحال شدی؟الهی قربون تو دوست خوبم برم من.بووووووووس

تینا شنبه 15 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:52 ب.ظ

خوشال میباشیم

یلدا نمیدونم چرا اینقدر این اسمایلی و این رو دوس دارم!!!!!!!!

فکر نمیکردم انقدر همه خوشحال شن.مرسی عزیزم.
ای بابا.من آخرش این اسمایلی ها رو بر میدارم از دست شما.

پریا شنبه 15 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:17 ب.ظ

بعله

محمد رضا-کافه تنهایی شنبه 15 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:47 ب.ظ http://alonenescafe.blogfa.com

عــــــــجــــــــــــــب

چیه؟شما که در جریانی

معصومه یکشنبه 16 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:12 ب.ظ http://www.ordibehesht1369.blogfa.com

از اینکه دختر عاقلی هستی خوشحالم ...

اگه بگم چیکار کردم دیگه نمیگی عاقلی

مسیحا یکشنبه 16 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:16 ب.ظ

سلام
خوبی
ممنون از کامنتات
من هم آپ هستم
با من کار داشتی یلدا خانم؟

سلام.ممنون.من کار داشتم؟مطمئنی؟یادت نمیاد چیکار داشتم؟
یکم راهنمایی کن

معصومه دوشنبه 17 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:41 ب.ظ http://www.ordibehesht1369.blogfa.com

بابا من که هنوز چیزی نگفتم.نترس همهچیز امن وامانه

مریم جمعه 21 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:34 ق.ظ http://barkhiz.blogfa.com

لطفا به وبلاگم بیاین و پست آخر رو مطالعه کنین
در صورت تمایل به وبلاگ منبع برید و نظر بذارید.
صمیانه منتظر حضورتون هستم
[گل]

عزیزم الان نمیتونم.دراولینفرصت میام

خواهری جمعه 21 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:56 ق.ظ

تفلد تفلد تفلدت مبارک،بیا شمع هارو فوت کن که ۱۰۰ سال زنده باشی. یلدا جونم،عزیزم،خواهر ناز و مهربون خودم، من فردا به اینترنت دسترسی ندارم دیگه، خواستم تولدت رو تبریک بگم،ایشالا که همیشه سلامت باشی. مراقب خودت باش عسیسم، دوست دارم خیلی خیلی زیاد
یا حق

ممنون عزیز دلم.فدات شم خیلی ممنون.
به داشتنت افتخارمیکنم.بووووووووووس

مریم همکلاسیت شنبه 22 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 06:50 ب.ظ

خیلی بی معرفتی یلدا مگه من تو زندگیت نیستم تو true example منی اگه دفعه ی دیگه ببینم چنین حرفی بزنی اونا دستشون به تو نمی رسه من که به تو دسترسی دارم /1
بکاری میکنم خودت باورت بشه تو کیس مناسب منی

جاااااااااااانم؟؟؟؟؟؟؟؟
من میخوام درسم رو ادامه بدم.
یه باردیگه بگی ترو اگزمپلمیزنمتا.ممنون

مریم شنبه 22 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 06:53 ب.ظ

این نظر بالایی در جواب پاسخ تو به نظر اول بود اینقدر عصبانیم کردی یادم رفت بگم حالا صرف نظر از همه ی اینها تولدت مبارک حالا با خودت میگی خوب هر چی دلش خواست گفت بعد هم یجورایی معذرت خواهی کرد

مرسی عزیزم.اصلا توقع نداشتم.مرسی.بوووووووس.
ترو اگزمپلت هممیشیم.

معصومه شنبه 22 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:41 ب.ظ http://www.ordibehesht1369.blogfa.com

تولدت پیشاپیش مبارک دخمل خوشمل ...

ممنون عزیز دلم.دوستت دارم.بووووووووس

خواهری شنبه 22 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:52 ب.ظ

خیلی کوچولو تونستم بیام،ونام فقط به خاطر اینکه به آبجی جونم تفلدش رو تبریک بگم،و یادش بیارم که خیلی دوسش دارم.

ممنون.الان وسطکافینت از خوشحالی میزنم زیر گریه

سیاوش سه‌شنبه 26 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 03:38 ب.ظ

مگه تو دستم نیفتی... کشتمت...

just fun

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد